Monday, March 26, 2007

...

جناب سروان می گوید 4000 گواهینامه هست باید بین آنها بگردی تا پیدا کنی من هم قبول می کنم
دو تا گونی می گذارد جلوی من و می گوید بگرد.
گواهینامه من 3980 امین گواهینامه ای است که درون گونی دوم است فکر کنم به این می گویند شانس

Sunday, March 18, 2007

my summer shoes

مرد همسایه می گوید: نقطه ضعف شما را در گم کردن کلید نمی دانستم
و من کلیدهای خانه ام را بعد از 6 ماه از توی کفشهای تابستانی ام پیدا می کنم

Sunday, March 11, 2007

Habermas

این یک نوع بدبختی است وقتی کتابی از ناباکف و کتابی ازبارگاس یوسا رو داشته باشی ولی مجبور باشی نظرات مبهم این آقای آلمانی رو بخوونی و نفهمی

Traffic

جایزه امروزم 60 ثانیه وقت برای عبور از چراغهای قرمز است. در اولین چهارراه 32 ثانیه را استفاده می کنم تا به بزرگراه برسم. فعلا چراغ نداریم. 10 ثانیه می دهم تا یک جای پارک خوب در خیابان خرمشهر پیدا کنم درست رو به روی محل کار سارا. در چراغ بعدی چون گردش به راست آزاد است زمانم را پس انداز می کنم. از چراغ بعدی در 7 ثانیه می گذرم. بقیه زمان را می دهم تا دومین جای پارک را بگیرم. درست رو به روی شرکت. تازه چند ثانیه می ماند آن را عیدی می دهم به مردی که سر کوچه دنبال جای پارک می گردد. دو کوچه آنطرف تر جایی پیدا می کند. اگر امروز دختر خوبی باشم فرشته مهربان فردا که ماشین ندارم حتما شکلات زیر بالشم خواهد گذاشت

Saturday, March 03, 2007

He

او را می بینم که پیر شده است و حال خوشی ندارد و پریشان است و دست گلی زشت در دست دارد.
و می خواهم بپرسم که هنوز هم دروغ می گوید؟ و هنوز هم فیشهای حقوقی اش را در چشم مردم فرو می کند یا نه
نمی توانم بپرسم و سلام گرمی می کنم و دور می شوم
سرم شلوغ است آخر سال است کار و این پایان نامه دانشگاه خیلی وقت می گیرد
چیزی توی دلم قیلی ویلی می رود مثل ماهی قرمز عید