Thursday, January 04, 2007

Game

من تمام خوردنیهای دنیا را دوست دارم و تنها از بوی شمبلیله بدم می آید*
در بچگی یکبار ( یا شاید کمی بیشتر) قصد کشتن آِیدین رو داشتم. یکبار فرستادمش توی شیشه سرش شکست یکبار هم وقتی نوزاد بود با یه سیب می خواستم خفش کنم.
یکبار موهاش رو کوتاه کردم. کاغذ توالت رو تا آخر باز کردم گفتم آیدین بود. و از این کارها که بهتره یاد آیدین نندازم
در عوض آیدین هم به همکلاسیهاش گفته بود که من خواهرش نیستم و من رو از تو کوچه پیدا کردن. این رو 2 روزه فهمیدم
عکاسی می کنم و به نظر خودم عکسام فوق العاده هستند ولی دیگران این نظر رو ندارند
عاشق آواز خوندنم و میدونم پدر و مادرم خیلی خوش شانس بودن که انقلاب شد وگرنه من تو یه کاباره هم می خووندم هم می رقصیدم
دنیای کاری و تحصیلی ام خوب بوده برای خودم کار می کنم و دانشجوی فوق لیسانس ارتباطات-روزنامه نگاری هستم ولی دنیای عشقی و عاطفی ام هیچوقت ثبات نداشته چون در این مورد زیادی ایده الیستم
از این دوستم ممنون که من رو دعوت کرد
منم تندیس
و استامینوفن رو دعوت می کنم

No comments: