Tuesday, December 08, 2015

دنیا رو تجربه کرده ام

آمده ام سر کار. مثل هرروز. دارم ابی های خیلی قدیمی گوش می دم. ابی هایی که من رو به انداره کافی یاد تو می اندازد. به اون روزی که اومدی دم در خونمون و به بابام گفتی که می خوای با من ازدواج کنی. بابام اومد بالا گفت یکی دم در تو رو خواستگاری کرد. ترسیده بودم. چند سالم بود؟ می خواستم دنیا رو تجربه کنم و احتمالا رفته بودم توی اتاقم و ابی هایی که آن موقع قدیمی نبودند گوش کرده بودم
بعد رفتم که دنیا رو تجربه کنم... اما تو اولین و تنها تجربه واقعی زندگی من بودی

No comments: